غزل
هرجا تحجر حاکم است قحطی دانش می شود
تیغ زبان ابلهان چون تیر و ترکش می شود
گر با مسلمانی خوشی خیری به هم نوعت رسان
اسلام با افراط و زور معنی داعش می شود
از هیبت خالی نترس،پشت سرابش هیچ نیست
کوه از هجوم قطره ها محکوم رانش می شود
مانند ابر بر خار و گل یکسان ببار و پند گیر
آبی که بیراهه رود سیلاب سرکش می شود
هر حرف جایی دارد و هر نکته را باشد مکان
کشمش به ماهای حرام آقای کشمش می شود
گر با خرد هستی بدان دین بازی جغرافیاست
جایی کمی آن دور ها گاوی پرستش می شود
#احمدجم
#بنام_همنشینان_خیالی
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم آبان ۱۳۹۸ ساعت 23:53 توسط وحید شرفی
|