غزلیات احمدجم

ای عزیزِ هم  قبیله ای همیشه تکیه گاه
من مریدت می شوم مانند یک برکه به ماه

آنقدر از  روی ماهت گفته ام تا از سرش
پیش رویت از "ارادت " ماه بردارد کلاه!

هرکسی دیده تو را گفته فقط "یادش بخیر"
مثل نقل خاطرات مردم از "دوران شاه"!

آمدی پیشم نمی دانم چرا بوسیدمت !
دلخوری اما عزیزم آدم است و اشتباه!

آی "مرجان" مثل "آکل "می کشد عشقت مرا 
مرد می پاشد ز هم گاهی فقط با یک نگاه

گفت شاعر پرسشی دارم بگویم یا که نه؟
گفتمش سر تا به پا گوشم بفرما جان بخواه

گفت میدانی تو اصلا "راه ابریشم" کجاست 
گفتم آری "شانه هایت " "زیر موهای سیاه"

با تمسخر گفت الحق شاعران "دیوانه اند" 
یا "پناهی "می شوی یا آخرش بی "سرپناه"

احمد جم

غزلیات احمد جم

غنچه ی لب هات  اگر پیشم به خنده وا نبود 
از تو حرف تازه ای گفتن که کار ما نبود
.
‌‌‌‌‌‌
*من به دنیا آمدم دنیا نمی آمد به من
بی تو اصلا قامتم اندازه ی دنیا نبود 
.
‌‌‌‌
من نمی گویم که قبل از تو کسی هرگز نبود
قبل تو بوده ولی مانند تو  زیبا نبود !
.
‌‌‌
من همیشه در پی چشمان آهو بوده ام 
"یوز وحشی" نصف من دنبال "آهوها" نبود
.
‌‌‌
چشم بادامی که باشد چشم دیگر را چه کار؟
مثل چشمت هیچ چشمی اینچنین گیرا نبود
.
‌‌‌‌
بارها طعم لبت را با عسل سنجیده ام 
جان تو طعم عسل  مثل لبت اعلا نبود...
.‌‌‌‌‌‌‌

دوست دارم از تو گفتن ها عیان می شد ولی
نام من از شاعران "دفتر آقا" نبود...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#احمدجم
https://t.me/ahmadjam7
#بنام_همنشینان_خیالی

غزل های احمدجم

عمر اگر بی عشق باشد ماه و سالی بیش نیست
زندگی بی عشق و عشرت ابتذالی بیش نیست
.

عمر آدم از مقام "عشق" جاویدان شود
ای سکندر آب حیوان جز "خیالی" بیش نیست
.

دل اگر بینا شود دیده جهان را بنگرد
پیش عارف جام جم ظرف سفالی بیش نیست
.

بلبل از هم  صحبتی با گل بلند آوازه شد
گل نباشد بانگ‌ بلبل قیل و قالی بیش نیست
.
#احمدجم