هاشور نزن قوس دو ابروی کمان را 
در گور نلرزان جسد "فرشچیان" را‌‌

‌سر می کشم از باده ی گیسوی شرابیت
سر میکشم از جام تو  جادوی خزان را

‌‌همزاد غزل های من ای دختر بلخی 
برخیز و به آتش بکشان نصف جهان را

‌‌با عشوه بیا زنده کن و باز بمیران 
بانوی  مجسم شده در شعر "بنان را

‌بنگر به من آنگونه که یک ماه به ماهی 
ای کاش که در برکه نبینم نوسان  را‌‌‌‌‌

تو وعده ی حافظ به جهان بودی ودیدم
چشم تر نرگس به شقایق "نگران "را

گر فاصله در عشق تو افتاده غمی نیست
این زندگی "ارزان" ندهد جنس"گران" را


#احمدجم 
#بنام_همنشینان_خیالی
https://t.me/ahmadjam7