غزلیات احمد جم
هاشور نزن قوس دو ابروی کمان را
در گور نلرزان جسد "فرشچیان" را
سر می کشم از باده ی گیسوی شرابیت
سر میکشم از جام تو جادوی خزان را
همزاد غزل های من ای دختر بلخی
برخیز و به آتش بکشان نصف جهان را
با عشوه بیا زنده کن و باز بمیران
بانوی مجسم شده در شعر "بنان را
بنگر به من آنگونه که یک ماه به ماهی
ای کاش که در برکه نبینم نوسان را
تو وعده ی حافظ به جهان بودی ودیدم
چشم تر نرگس به شقایق "نگران "را
گر فاصله در عشق تو افتاده غمی نیست
این زندگی "ارزان" ندهد جنس"گران" را
#احمدجم
#بنام_همنشینان_خیالی
https://t.me/ahmadjam7
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۸ ساعت 14:36 توسط وحید شرفی
|